ویکیخبر:مالکیت عمومی
مالکیت عمومی (public domain) شامل پیکرهای از دانش و نوآوری (بویژه آثار خلاقانه مانند نوشته، هنر، موزیک، و اختراعات) میشود که هیچ فرد و یا هیچ نهاد قانونی نتواند از آن بهرهُ اختصاصی ببرد. این پیکره از اطلاعات و خلاقیت به عنوان قسمتی از میراث فرهنگی و فکری بشریت مطرح شده که هر فردی میتواند از آن بهره ببرد و استفاده کند.
اگر یک اثر جزو مالکیت عمومی نباشد، این میتواند نتیجهُ بهرهُ اختصاصیای باشد که یک قانون حق تکثیر (copyright) از آن حمایت میکند.
به هر حال، وقتی که محدودیت زمانی قانون حق تکثیر یا هر قانون انحصار مالکیت ذهنی (intelectual property) دیگری به پایان برسد، آثار جزو مالکیت عمومی میشوند و میتوانند توسط هر کس و برای هر هدفی استفاده شوند.
بدون محدودیت قانونی برای مصرف
[ویرایش]یک اثر خلاقانه جزو مالکیت عمومی به حساب میآید اگر هیچ قانونی برای محدود کردن استفادهُ آن وجود نداشته باشد.
ممکن است هیچ قانونی که حقوق مالکیت در ارتباط با اثر را تصدیق کند وجود نداشته باشد، یا ممکن است آن اثر یا موضوع آن بطور ویژه از قوانین موجود مستثنی شده باشد.
ایدهُ اصلی که در اثر خلاقانه آشکار و نمایان شدهاست، بطور کلی نمیتواند موضوع قوانین مالکیت فکری باشد.به این ترتیب فرمولهای ریاضی میتوانند بطور عام قسمتی از مالکیت عمومی را بوجود بیاورند.
آثار خلاقانهای که قبل از کاربرد قوانین مالکیت فکری بوجود آمدهاند نیز قسمتی از مالکیت عمومی را بوجود میآورند.انجیل و قرآن آثار هومر و اختراعات ارشمیدس نیز جزو مالکیت عمومی هستند. به هر حال قوانین مالکیت فکری در این تفسیرها یا فرمولهای جدیدی از این آثار باقی میمانند.
با وجود اینکه قوانین مالکیت فکری برای جلوگیری از ورود حقایق به مالکیت عمومی بوجود نیامدهاند، مجموعههایی از حقایق که به شیوهُ خلاقانهای سازماندهی یا بیان میشوند، ممکن است توسط قانون حق تکثیر حمایت شود.مجموعهای از دادهها که یک ترتیب شهودی دارند، مثل ترتیبهای الفبایی معمولاً نمیتوانند توسط قانون حق تکثیر حمایت شوند.
آثار دولت آمریکا و بسیاری از دولتهای دیگر توسط قانون کپیرایت حمایت نمیشوند و بهاین ترتیب جزو مالکیت عمومی به حساب میآیند.
انقضا
[ویرایش]در ایالات متحده، قانون حق تکثیر چندین بار بعد از تأسیس کشور تغییر کرده.تمام کپیرایتها و امتیازنامهها (Patent) همیشه دورهای محدود داشتهاند، اگرچه شرایط آنها متفاوت است.زمانی که دورهُ حمایت قانون از یک اثر به پایان میرسد، آن اثر و یا اختراع در اختیار عموم قرار میگیرد.در اکثر کشورها دورهُ حمایت قانون ۲۰ سال پس از ثبت به پایان میرسد. ثبت یک علامت تجاری (trademark) ممکن است تمدید گردد و بر قوت خود پابرجا بماند. حق تکثیرها از امتیازنامهها پیچیدهتر هستند.بهطور کلی، در قانون فعلی در تمام کشورها (به جز کلمبیا، مکزیک) وقتی تمامی شرایط زیر تأمین شود، منقضی میشوند.
۱.اثر قبل از ۱ ژانویهُ ۱۹۲۳ یا حداقل ۹۵ سال قبل از اول ژانویهُ سال جاری خلق و چاپ شده باشد(هر کدام که طولانیتر باشد).
۲.آخرین نویسندهُ باقیمانده حداقل ۷۰ سال قبل از اول ژانویهُ سال جاری از دنیا رفته باشد.
۳.هیچ امضایی برای ابدیسازی حق تکثیر از قرارداد برن (Bern) روی آن گذاشته نشده باشد.
۴.نه ایالات متحده و نه اتحادیهُ اروپا از آخرین به روز رسانی این شرایط، بر آن تمدید حق تکثیر تصویب نکرده باشند.(این باید یک شرط باشد، زیرا تعداد دقیق در شرایط دیگر به وضعیت قانون در هر لحظه بستگی دارد).
این شرایط بنابر اشتراک قانون حق تکثیر ایالات متحدهُ آمریکا و اتحادیهُ اروپا هستند، که اغلب امضا دهندههای قرارداد برن میپذیرند. توجه کنید که تمدید حق تکثیر تحت رسم ایالات متحده معمولاً کپیرایت را به کارهای عمومی باز نمیگرداند(از ۱۹۲۳ به بعد) اما رسم اروپایی این کار را میکند زیرا هماهنگی اتحادیهُ اروپا بنا بر قانون کپیرایت آلمان پایهگذاری شده که تا الآن بیش از ۷۰ سال از عمر آن میگذرد.
سلب کنندهُ بهره
[ویرایش]قوانین ممکن است بعضی از انواع آثار را فاقد شرایط حق انحصار فروش کنند؛اینگونه آثار به محض انتشار یافتن جزو مالکیت عمومی میشوند.بسیاری از انواع اختراعات فکری، مثلاً آمارهای منتشر شدهُ بازی بیسبال، هرگز توسط قوانین کپیرایت حمایت نمیشوند. مثلاً، قانون حق تکثیر ایالات متحدهُ آمریکا تمام آثار منتشر شده توسط دولت آمریکا را به مالکیت عمومی واگذار میکند، قانون ثبت اختراع اختراعاتی را که آشکارا از یک هنر پیشین پیروی میکند، مستثنی کردهاست، و موافقتنامهای که آلمان بعد از جنگ جهانی اول امضا کرد، علایم تجاری آسپرین و هروئین را در بسیاری از مناطق آزاد کرد. مثال دیگر میتواند تئوری سیر تکاملی چارلز داروین باشد. با توجه به انتزاعی بودن این فکر، هرگز حق بهره از آن منحصر نشده.بعد از اینکه داروین تئوری خود را ساخت، بیش از یک دهه آ را فاش نساخت.او میتوانست نسخهُ خطی خود را برای همیشه در کشوی میز خود نگه دارد ولی ایدهُ خود را منتشر کرد، ایده به تنهایی جزو مالکیت عمومی شد.با وجود این، حامل فکر او، در قالب یک کتاب با نام منشاً بشر، توسط قانون حق تکثیر حمایت شد(اگرچه همراه با درگذشت وی در سال ۱۸۸۲، حمایت قانون حق تکثیر نیز به پایان رسید).
کپیرایت
[ویرایش]در گذشته در بعضی از حوزههای قضایی مانند آمریکا، یک اثر در صورتی که بدون اختیار حق تکثیر منتشر میشد جزو مالکیت عمومی به حساب میآمد.این قانون تا قبل از ۱ مارس ۱۹۸۹ اجرا میشد، اما دیگر اینطور نیست.هر اثری به محض اینکه توسط یک واسطهُ محسوس ثابت شود، قانون حق تکثیر را دریافت میکند. بطور معمول کسانی که حقوقدان نیستند اینطور باور دارند که قرار دادن یک اثر به عنوان جزوی از مالکیت عمومی غیر ممکن است.با توجه به اینکه قانون کپی رایت عموماً هیچ وسیلهُ قانونی برای ترک کپیرایت مهیا نمیکند پس یک اثر میتواند جزوی از مالکیت عمومی باشد، این به این معنی نیست که آن غیر ممکن یا حتی سخت است، فقط اینکه قانون کمی مجهول است.مجلس هیچ وقت به ضرورت برخورد نکرده که این قسمت از قانون را تدوین کند، چراکه واگذاردن مالکیت (مانند قسمتی از یک زمین)به مالکیت عمومی معمولاً امری است که بهوسیلهُ رأی صادره توسط قاضی معین میشود تا یک قانون مدون.(متناوباً، از آنجا که معمولاً به کپیرایت به عنوان یک قانون ارزشمند نگریسته میشود، که برای کسب آن به ثبتنام نیاز هست، دلیلی ندارد به کسانی که آن را ترک میکنند اعتراض کنیم.)
اسرار تجاری
[ویرایش]اگر بطور صحیح از آنها استفاده شود، رازهای تجارت همیشگی هستند.یک تجارت میتواند فرمول ساخت کوکا کولا را به عنوان راز برای همیشه نگه دارد.به هر حال، یک بار که برای عموم آزاد شد، راز بیان شده جزو مالکیت عمومی میشود، اگرچه این راز همچنان در آمریکا ثبت شده باقی میماند اگر توسط.... ممنوع نشده باشد. بعضی از تجارتها ترجیح میدهند که محصولات، فرایندها و یا اطلاعات را بهوسیلهُ رازهای تجاری نگهداری کنند تا اینکه آنها را ثبت کنند.
علامت تجاری
[ویرایش]نام حوزهُ اینترنتی
[ویرایش]مردم ممکن است نامهای دامنههای اینترنتی را خریداری کنند یا بفروشند.بعضی اوقات، مردم آنها را به عنوان«مالکیت فکری»(Intelectual property) خود تبلیغ میکنند.در ابتدای سال ۲۰۰۰ نام حوزهُ اینترنتی «business.com» رکورد را شکاند و ۸ میلیون دلار فروخته شد. یک نام حوزهُ اینترنتی هرگز جزو مالکیت عمومی نمیشود.اگر کسی مالک نامی نباشد، اصلاً وجود ندارد. حوزههای سطح بالا، مانند .com، توسط ICANN کنترل میشوند.این نامها ممکن است در بعضی موارد اجاره داده شوند.که در حقیقت در این حالت به یک نام تجاری بسیار نزدیکتر است.
مالکیت عمومی و اینترنت
[ویرایش]عبارت مالکیت عمومی معمولاً بدرستی درک نشده و بحث پرمعنیای را بوجود آوردهاست.از نظر تاریخی، گروههایی که سعی میکنند مالکیت عمومی را مخاطب خود قرار دهند، در دو دسته قرار میگیرند: ۱.تجارتها و نهادهایی که میتوانند پرسنلی اختصاص دهند به اینکه تعارضهای قانونی را با مذاکره و سیستم دادگاهی حل کنند. ۲.افراد و نهادهایی که از چیزهایی استفاده میکنند که توسط قوانین اساسی استفادهُ عادلانه حمایت میشوند، با کم کردن نیاز به منابع دولتی اساسی و یکی شده برای تعقیب و دستگیری افراد متخلف.
با ظهور اینترنت، به هر حال، برای همهُ افراد دسترسی به این شبکهُ جهانی آسان شد و به این ترتیب میتوانند چیزهایی که توسط قانون کپیرایت یا هر قانون دیگری حمایت میشوند را به راحتی و به سرعت برای هم بفرستند. این موضوع باعث شد که اعتقاد غلط به اینکه اگر یک اثر در یک منبع آزاد در دسترس باشد، پس جزو مالکیت عمومی است، قوت یابد.فقط یک بار که یک اثر روی اینترنت در دسترس باشد، باعث میشود بطور کامل بین هزاران و حتی میلیونها رایانه به سرعت و راحتی بدون هیچ هزینهای پخش شود.
آزاد بدست آمده به معنای حق انتشار آزاد نیست
[ویرایش]این عوامل باعث تقویت نظریهُ غلطی میشود که «رایگان بدست آمده» یعنی «مالکیت عمومی».میتوان انتقاد کرد که اینترنت یک حوزهای است که بطور عمومی در دسترس افراد است، بهوسیلهُ هیچ فرد، شرکت، نهاد و یا قانونی کنترل نمیشود؛در نتیجه، هر چیزی که روی اینترنت است جزو مالکیت عمومی به حساب میآید.این انتقاد به ظاهر صحیح این حقیقت را که حمایت حقوق به وسیلهُ توزیع و تملک مصرفکننده مربوط نمیشود را رد میکند.(اگر کسی شیء دزدیده شدهای را به شما دهد، همچنان دزدی است، حتی اگر شما از آن خبر نداشته باشید.)تعقیب خطاهای حق تکثیر مبنی بر این اعتقاد غلط که اطلاعات ذاتاً آزاد هستند به تمرکز اولیهُ صنایعی که ساختار مالیاشان مبنی بر کنترل توزیع چنین رسانهایست، تبدیل شدهاست.پس این قانوناً درست است، حمایت عمومی از تلاشهای این شرکتها عمدتاً توسط این اعتقاد خراب میشود که آنها «شایستگی عادلانهُ خود» رادریافت میکنند.این خالقان چنین آثاری را، مثل موزیکدانانها و نویسندگان، در هر دو سمت بحث قرار میدهد، چراکه آنها بسیاری اوقات نزاع کردهاند بر سر خسارت ناکافی برای آثارشان.